سلام
یه سؤالی سالهاست ذهن منو به خودش مشغول کرده و نمیدونم جوابش بالاخره چی میشه؟ این متن رو مینویسم تا هم سؤال هم بحثهای پیرامونش رو بتونیم با هم داشته باشیم و تلاش کنیم تا به یک اجماع روی پاسخ برسیم.
سؤال اینه: آیا صنعت نشر دیجیتالیِ امروزی واقعاً داره خلق ارزش میکنه یا داره «سود در ازای هیچ» به دست میاره؟
چرا این سؤال مهمه؟ چون اگه وقعاً داره خلق ارزش میکنه پس تمامِ پولها و هزینههایی که داره دریافت میکنه هم نوشِ جونش! اما اگه داره بدون خلقِ هیچ ارزشِ افزودهای صرفا چون یک محتوایی رو در اختیار داره داره پول در میاره، خب من این کار رو حتی شرعی هم نمیدونم! (و به تبع، اخلاقی هم نیست چون شرع محدودکنندهتر از اخلاقه)
اما چی شد که این سؤال به ذهنم رسید؟ قدیمترها وقتی کتابی نوشته میشد یا فیلمی تهیه میشد یا موسیقیای نواخته میشد (کلاً هر کالای فرهنگیای که تولید میشد) برای بازنشرِ اون کالا نیاز به مجموعهای از تکنولوژیهای هزینهبر و متخصصینی بود که عملیاتِ ضبط، ثبت و تکثیر رو انجام بدن. صنعت نشر هم در اون زمان هزینههای مربوط به مواد اولیه و مواد خام و همچنین هزینههای مربوط به اون متخصصین رو از خریداران و تولیدکنندگان دریافت میکرده. بعدتر، صنعت نشر مسئولیت تبلیغات و انتشار انبوه رو هم بر عهده گرفت و هزینهٔ این قسمت از ماجرا رو هم کشید رو هزینههای قبلیای که از تولیدکنندگانِ آثار دریافت میکرد. هرچند تا همین جا هم کمی ان قلت و حرف و حدیث وجود داره اما مشکل اصلیِ من برای زمانیه که همین روندها و فرایندها قرار شد وارد دنیای دیجیتالی بشن. خب تو دنیای دیجیتالی دیگه نیاز به متخصصینِ زبده برای بازنشرِ یه اثر نبود! هر کسی که به رایانه دسترسی داشت میتونست پروندهها و محتواهای دلخواه خودش رو روی یه حافظهٔ جانبی کپی کنه و با خودش ببره. بعدتر هم که اینترنت به وجود اومد و همهگیر شد این دسترسیها بسیار راحتتر هم شدن! خب مشکل کجاست؟ مشکل این جاست که مثلاً یه نویسنده یه کتاب مینویسه و بعد نسخهٔ دیجیتالیِ اون کتاب رو «بدون صرفِ هیچ هزینهای» بارها و بارها کپی میکنه اما پولی که میگیره در حقیقت پولِ «کپی کردن»ی هست که حتی بیشترِ زحمتش هم برای مخاطبه. همین مثال رو برای فیلم و موسیقی هم میشه تعمیم داد.
بخوام تفاوت نشرِ غیردیجیتالی و نشرِ دیجیتالی رو براتون واضحتر کنم میتونم این طوری بگم که قدیمترها اگه همون نویسنده یه کتاب مینوشت، لازم بود تا یک دستگاهِ چاپی خریداری شه، یک سری تگنسین چاپ استخدام شن، قالبها و حروفچینیها انجام بشه و ... که یعنی واقعاً برای تولید هر نسخه و هر کپی از اون محتوا باید یک هزینهای میشده. حتی قبل از صنعت چاپ هم کتابها به صورت خطی و توسط خطاطان و کاتبان متبحر بازنویسی و بازسازی میشده تا امکان انتشارشون مهیا شه. اما تو صنعت نشر دیجیتالی هیچ تفاوتی در هزینهٔ «انتشار برای یک نفر» و «انتشار برای هفت میلیارد نفر» وجود نداره. و این برای من یعنی «سود در ازای هیچ».
فکر کنم حالا مشکل رو فهمیدیم کجاست! خب ممکنه بگید «پس صنعت نشرِ دیجیتالی داره پولِ مفت در میاره!» اما متأسفانه ماجرا به همین سادگی نیست! :(
از طرف دیگه میدونیم که نویسندهٔ یک کتاب یا هنرمندی که یک اثر هنری خلق میکنه (تصویر، تابلو، موسیقی، فیلم و ... ) برای خلقِ اون اثر هزینه داده! هم هزینهٔ مالی هم هزینهٔ زمانی و هم حتی هزینهٔ علمی (وقت گذاشته رفته اون هنر و حرفه رو یاد گرفته و توش تبحر پیدا کرده) به قولی معروف اگه فرشچیان یه نقاشی خفن رو تو ده دقیقه میکشه، پولی که بابت اون نقاشی میگیره هزینهٔ یه عمر تمرین و مطالعهاش در این زمینه است. ارزشِ اثری هم که خلق میشه به همین قسمتِ ماجراست. پس با این اوصاف خودِ تولیدکنندهٔ اثر داره یک ارزشِ افزودهای رو خلق میکنه و مستحق دستمزدیه که بابتش داره دریافت میکنه. این استدلال برای تمامِ کارهای اصلی (Original works) صادقه. پس اگه فرشچیان نقاشیش رو میفروشه یا کیهان کلهر موسیقیش رو میفروشه میشه اصلِ فروختن رو ازشون قبول کرد.
حالا مشکل کجا داره بروز میکنه؟ دقیقاً در قسمتِ «صنعت نشر دیجیتال»! خب صنعت نشر چی کار میکنه؟ میاد و حقوق و امتیاز اثر رو از تولیدکننده و خالق اثر میخره که خب این میشه همون دستمزدِ خالقِ اثر. اما از این جا به بعدش دیگه فقط با فروختنِ کپیهایی از اثر که هیچ زحمتی برای کپیشدنشون کشیده نشده داره سود میکنه! البته یک مدلِ دیگه هم داریم که ناشر با خالق اثر قرارداد شراکتی میبنده و در قروش با خالق اثر سهیم میشه. هرچند این شکلی باز میشه گفت که «پس خالقِ اثر داره دستمزد کارش رو دریافت میکنه» اما باز هم همون اشکالِ قبلی پا بر جاست. حتی استاد فرشچیان هم اگه یک نقاشیای رو دیجیتالی کنه و بعد شروع کنه کپیهاش رو بدون تولید هیچ ارزش افزودهای بفروشه این کارش از نظر من غلطه.
این مرز کجاست؟ چطور میشه این تعارضِ موجود در بحثِ «سود در ازای خلق ارزش» و «سود در ازای هیچ» در تولید محصولات فرهنگی و نشرِ دیجیتال رو حل کرد؟ منتظر پاسخهاتون هستم.
Comments
October 16, 2022 22:04
کتابی به اسم The Zero Marginal Cost Society هست که میخوام بخونم و دقیقاً دربارهٔ همین موضوع حرف میزنه. البته موضوع رو گستردهتر میکنه و نرمافزار رو هم در کنار آثار فرهنگی میاره. بعدش دربارهٔ آینده حرف میزنه و این که هزینهٔ چه چیزهای دیگری در آینده صفر خواهد شد. مثلاً چیزی مثل شماتیک یک خودرو هم میتونه در اینترنت جابهجا بشه. کتاب در آخر نتیجهگیری میکنه که گسترش دانش آزاد در آینده مفاهیم تازهای رو در اقتصاد معرفی میکنه و تا جایی پیش میره که اثری از نظام سرمایهداری کنونی باقی نمیگذاره.